راز رسیدن فقط همین بود،

کافی است انار دلت ترک بخورد.

لیلی نام تمام دختران زمین است

خدا مشتی خاک را برکرفت.میخواست لیلی را بسازد،از خود در او دمید.و لیلی پیش از انکه باخبر شود،عاشق شد.سالیانی ست که لیلی عشق میورزد.لیلی باید عاشق باشد.زیرا خدا در او دمیده است و هر که خدا در او بدمد،عاشق میشود.لیلی نام تمام دختران زمین است؛ نام دیگر انسان .خدا گفت:به دنیاتان میاورم تا عاشق شوید.

آزمونتان تنها همین است:عشق.و هر کس عاشق تر آمد،نزدیکتر است.پس نزدیک آیید،نزدیکتر.عشق کمند من است کمندی که شما را پیش من میاورد.کمندم را بگیرید و لیلی کمند خدا را گرفت.خدا گفت:عشق،فرصت گفتگو است.گفتگو با من.با من گفتگو کنید.

و لیلی تمام کلمه هایش را به خدا داد.لیلی هم صحبت خدا شد.

خدا گفت:عشق،همان نام من است که مشتی خاک را بدل به نور میکند و لیلی مشتی نور شد در دستان خداوند. 

سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت،سرها در گریبان است.کسی سر بر نیاورد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را.وگر دست محبت سوی کس یازی،به اکراه اورد دست از بقل بیرون،که سرما سخت سوزان است هوا بس ناجوانمردانه سرد است............. ای.........

دمت گرم و سرت خوش باد!

سلامم را تو پاسخ گوی،در بگشای!!!